رساله درباره آزادی
نویسنده:
جان استوارت میل
مترجم:
جواد شیخ الاسلامی
امتیاز دهید
در این رساله استوارت میل یکی از پیچیده ترین مفاهیم فلسفی یعنی آزادی را مورد مطالعه قرار داده و کوشیده است حدود آزادی فردی و اصول آن را روشن سازد و رابطه آن را با قدرت و سلطه اجتماع نشان دهد. جان استوارت در اوایل قرن نوزدهم به دنیا آمد و در اواسط همین قرن کتاب درباره ی آزادی را نوشت. بسیاری از نکاتی که او در نقد جامعه ی آن روز انگلستان در مورد حقوق مردم به ویژه اقلیتها و دگراندیشان متذکر شده است، امروز در قوانین اساسی و مدنی بریتانیا، اصلاح شده است. از جمله حق زنان در مشارکت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کامل در این قوانین پیش بینی شده است. استوارت میل معتقد بود که پیشرفت سیاسی و اجتماعی یک کشور و بهتر شدن افراد آن، تنها در صورت دست یافتن همه ی مردم به آزادی امکان پذیر است.
بیشتر
آپلود شده توسط:
nabishiri
1389/11/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رساله درباره آزادی
جان استوارت میل در تاریخ تفکر سیاسی و اجتماعی انگلستان در قرن نوزدهم مقام شامخی دارد تاثیر او در زندگی سیاسی و اجتماعی آن کشور از هر لحاظ از تربیت گرفته تا اصلاح قانون انتخابات و آزادی زنان بسیار بوده است .
نویسنده ای فصیح و توانا عالم اقتصاد و سیاست فیلسوف و روانشناسی طراز اول بود و گذشته از این منش راست و صریح او و عشق او به عدالت و آزادی به سخنانش تاثیر خاص می بخشید . وقتی نماینده مجلس عوام انگلستان بود گلادستون نخست وزیر معروف آن کشور در وصف او گفت : (( وقتی شخص به سخنان جان استوارت میل گوش می دهد مثل این است که سخنان پیغمبری را می شنود )) وسعت ذهن و قدرت فکر و احاطه او بر معلومات زمانش شگفت انگیز بود و در رشته ای از علوم اجتماعی نبود که صاحب نظر نباشد .
با آنکه آثار میل در منطق و اقتصاد و اخلاق اهمیت اساسی دارد شاید خدمت پایدارتر او را باید در افکار سیاسی او یافت و یکی از مهمترین آثار سیاسی او کتاب در آزادی است .
آزادی نبودن مانع است و اجتماعی را می توان گفت که افراد آن برای دنبال کردن سعادت خود به موانع برخورد نکنند . این موانع ممکن است موانع سیاسی باشند و از ظلم حکمران ناشی شوند . ممکن است موانعی باشند که سلطنت دنیایی پیشوایان دین در راه مردم ایجاد کرده است . اما همچنان ممکن است موانعی باشند که اکثریت عقاید عموم در مقابل اقلیت بر پا کرده اند .
استوارت میل معتقد بود که پیشرفت سیاسی و اجتماعی تنها در نتیجه بهتر شدن افراد ممکن است صورت گیرد و بهتر شدن افراد تنها بدان ترتیب ممکن است که آزادی داشته باشند استعدادهای خود را پرورش دهند و به کمال خود برسند . رسیدن به کمال فردی همان نمو فردیت یعنی نمو صفاتی است که فردی را از فرد دیگر ممتاز می کند . در نظر میل چیزی مهمتر از این نیست که اجتماع اوضاع و احوالی فراهم کند که فرد بتواند استعدادهای خود را تکمیل کند و بروز دهد. چنانکه مهمترین وظیفه باغبان آن است که موانع را برطرف کند و اوضاع و احوالی ایجاد نماید که هر یک از درختان بتوانند در نوع خود درخت کاملی گردند در اجتماع نیز چنین است . در اجتماع کامل تنوع ذوقها و تنوع استعدادها و در نتیجه تنوع افراد وجود خواهد داشت . شرط اساسی چنین پیشرفتی آزادی است و بنابراین تامین آزادی باید یکی از مهمترین هدفهای کسانی باشد که خواهان بهبود اجتماع هستند .
زمانی ستمگری سیاسی مهمترین نوع ستمگری بود . حکمرانان به قهر و غلبه بر جان و مال مردم مسلط می شدند و با آنان آنچه می خواستند می کردند . در زمان استوارت میل این نوع ستمگری در انگلستان کم شده بود و اختیار امور در دست مجلس قانونگذار بود . بنابراین مسئله مهم در حفظ آزادی افراد جلوگیری از ستم دولت نبود . اما در حکومت دمکراسی و اصولا در هر حکومت دیگر نوعی ستمگری دیگر نیز می تواند وجود داشته باشد که ممکن است آسیب آن از ستمگری فرد حکمران کمتر نباشد . کسانی که با وضع اجتماع انگلستان آشنائی دارند و نفوذ سنت و در بعضی قسمتها نفوذ دین را در زندگی اجتماعی مردمان آن کشور دیده اند می توانند حس کنند مسئله ای که استوارت میل مطرح کرده است از مسائل واقعی آن اجتماع است .
استوارت میل از تاثیر سنت و عادت یا دقیقتر بگوییم از ستمگری سنت و عادت نیک آگاه است . در نظر او کسی که از نعمت عقل بهره مند است مجاز نیست کورکورانه رسم و عادتی را بر خلاف حکم صریح عقل اوست بپذیرد . مرد خردمند ملزم است آداب و رسومی را که در اجتماع به ارث یافته است در ذهن خود وزن کند و بسنجد و نیک و بد آن را از هم جدا کند و آنچه را عقل او نمی پسندد به دور اندازد . اما اشکال کار در اینجاست که عده خردمندان در اجتماع بسیار کم است . استوارت میل پایبند عوام فریبی نیست و تحقیر خود را برای توده های سفیه صریحا اظهار می دارد .
وقتی از آزادی صحبت می کند می داند بهره مندی از آزادی وقتی ممکن است که افراد حداقل تربیت و بصیرت را دارا باشند و بتوانند بی جنجال و جدال گرد هم آیند و نیک و بد خود را روشن کنند . اگر چنین نباشد آزادی منجر به اغتشاشی خواهد گردید و حکومت به دست اراذل و اوباش خواهد افتاد .
استوارت میل از آزادی زیر سه عنوان بحث می کند :
نخست: آزادی اندیشه و بیان
دوم : آزادی ذوقها و سلیقه ها
سوم : آزادی اجتماعات که از نتایج آزادی افراد است .
در آزادی اندیشه و بیان داد سخن می دهد . می گوید چون همه آدمیان خطا پذیرند هیچ کس حق ندارد عقیده مخالف را خاموش کند زیرا عقیده تازه ای که مخالف عقیده مرسوم است یا حقیقت است یا از حقیقت بهره ای دارد یا خلاف حقیقت است . اگر عقیده ای که آن را خاموش می کنیم عین حقیقت باشد نه تنها با خاموش کردن آن نسبت به صاحب عقیده جنایت کرده ایم بلکه نسبت به سایر افراد آدمی و نیز نسبت به نسلهای آینده نیز جنایت کرده ایم زیرا حقیقت نجات دهنده آدمی است و با خاموش کردن آن از آدمیان رهاننده آنان را گرفته ایم . اگر نیمی از حقیقت باشد باز حکم همان است و اما به فرض اینکه ما خطا پذیر نباشیم و بدانیم که این عقیده خلاف حقیقت است باز خاموش کردن آن گناه است زیرا وجود آن لازم است تا حقیقت در برخورد با آن جلوه و تابناکی بیشتری پیدا کند و هم بدان علت که اگر در میدان دشمنی نباشد سربازان به سستی می گرایند و نیروی خود را مهمل می گذارند تا به حدی که قدرت دفاع از خود را از دست می دهند . حقیقت نیز اگر پیوسته با دشمن در مبارزه نباشد تابناکی و اثر بخشی خود را در ذهن مردمان از دست می دهد به این علت است که ادیان مهم در دوران ابتدائی خود نفوذی که در مغز و دل پیروانشان داشتند بیشتر از وقتی بوده است که سلطه خود را برقرار کرده و دشمنان را از میدان به در کرده اند . از اینکه بگذریم با هیچ اصل و میزانی موجه نیست که کسی عقیده خود را با زور بر دیگری تحمیل کند .
یکی از زیبا ترین قطعات کتاب میل جایی است که از کشتن سقراط و بر صلیب کردن عیسی و قتل عام عیسویان سخن می گوید . نشان می دهد که تعصب در عقیده یعنی خود را از خطا مصون داشتن می تواند چه زیانهایی به اجتماع برساند .
استوارت میل با نیروی تمام به دفاع از فردیت برمی خیزد . منظور او از فردیت تحقق یافتن و به کمال رسیدن استعداد ها و ذوقها و سلیقه های فردی است . در نتیجه تجلی بروز این استعدادها و ذوقهای فردی تنوع و رنگارنگی در اجتماع پیدا می شود و فرهنگ و تمدن غنی می شود . در حال حاضر حدود دویست سال از گفته های میل می گذرد ولیکن در جامعه امروز ما ( ایران ) دولتمردان در پی آنند تا در همه زمینه ها یکرنگی و حتی تک صدایی را گسترش دهند نمونه ای خیلی ساده همین چادر ملی برای زنان که پوششی مانند هم داشته باشند از اختراعات دولتمردان و سیاستمداران کشور ما می باشد.
میل در دفاع از فردیت تا حدی پیش می رود که نا جور بودن ( اکسانتریسیته ) را مجاز می شمارد و معتقد است باید اشخاصی نا جور ( اکسانتریک ) را نیز در راهی که می روند تشویق کرد . در اجتماعی که میزان رفتار کسان ذوق و سلیقه فردی خودشان نیست بلکه سنت و آداب اجتماع است خصوصا این که این سنت از هزاران سال قبل باشد مهمترین عامل خوشبختی فرد مفقود است . آزادی برای نمو فردیت کسان ضروری است و فردیت نه تنها خیر فردی است بلکه خیر اجتماعی نیز هست .
اما بدیهی است به این که کسی نمی تواند منکر این باشد که آزادی افراد حدودی دارد . این امر وقتی اهمیت پیدا می کند که صحبت از آزادی عمل است . در میدان عمل آزادی فرد را حق مساوی فرد دیگر بر آزادی محدود می کند . درباره حدود آزادی میزانی که استوارت میل به دست می دهد این است : آزادی عمل ما در کارهایی که صرفا به خود ما مربوط است نا محدود است و از این قبیل است آزادی در ذوق و سلیقه و اعتقادات از هر قبیل که باشد و اعمالی که نتیجه آن صرفا به خود ما بر می گردد . اما وقتی به اعمالی می رسیم که نتیجه آن به دیگران سرایت می کند آزادی ما محدود می شود ما آزاد نیستیم کارهایی بکنیم که موجب زیان و آسیب دیدن دیگران شوند و اگر چنین آسیب و زیانی به دیگران برسانیم اجتماع حق مداخله و حق تنبیه و کیفر دادن ما را خواهد داشت .
نوشته شده در جمعه بیست و چهارم فروردین ۱۳۸۶ ساعت 1:56 توسط ابوالفضل زرنگار
درباره آزادی
جان استوارت میل
استاندار سیستان و بلوچستان درباره ادعای جیشالعدل مبنی بر آزاد کردن مرزبانان ربوده شده گفت: وقتی سربازان را به آغوش ایران برسانیم، به باور آزادی آنها میرسیم.
به گزارش ایسنا؛علی اوسط هاشمی اظهار کرد: ما زمانی میتوانیم به باور آزادی سربازان برسیم که آنها را به آغوش ایران برسانیم.وی تاکید کرد: در این باره باید منتظر باشیم.
هاشمی در پاسخ به این سوال که چقدر این ادعا میتواند درست باشد؟ اظهار کرد: ما امیدواریم به اینکه تلاشهای صورت گرفته خبر خوشحالکنندهای را برای مردم ایران به ارمغان بیاورد
http://www.shahrekhabar.com/political/1396594620526682
پنج انگشتم میان دشمنان جا مانده است ...
مطمئن باشید همین گونه نیزخواهد بود
همان طور که در مورد کشتی ایرانی که توسط دزدان دریایی به یغمارفته بود حاضر به نرمش در برابر خواسته های دزدان دریایی نشد وخود نیروی دریایی طی عملیاتی چریکی درراستای رهایی کشتی وخدمه ی ان بر امد
1-ان زمان هم بیم اسیب به خدمه ی کشتی بود
2-ان زمان هم مذاکرات درجریان بود مذاکراتی ناموفق
3-بااین حال حاضربه باج دادن نشد
4-وشیوه های غیرمعمول را برای حل مسئله به کار گرفت وموفق شد
5-ودراخر به تقویت حراست از کشتی ها توسط نیروی دریایی همت گماشت
وقضییه گروگان های امروز بی شباهت به قضییه فوق نیست وتمامی گزینه های شمرده شده به ترتیب در حال وقوع ست
البته خروجی اتخاذ تجارب مشابه در مواجهه بارخ دادهای مشابه همیشه یکسان نیست...
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس نهم گفت: هدف گروهک تروریستی جیش العدل از گروگان گیری 5 مرزبان ایرانی، معامله با ایران بود.
وی با بیان اینکه که افراد شرور و گروگانگیر به قصد باج خواهی این شرارت ها را صورت می دهند ، افزود: این گروه قصد معامله و دلالی در این خصوص را دارند و دولت ایران هم حاضر نیست به سادگی به این افراد باج دهد .
وی با اشاره به این که برخی ها می گویند که با وجود دستگاه اطلاعتی نیرومند ایران چطور هر از چندگاهی شاهد چنین مشکلاتی در مرزهای شرقی کشور هستیم، گفت: ایران مرزهای بسیار طولانی با کشور پاکستان و افغانستان دارد که کنترل این مرزها مستلزم هزینه زیادی است. البته کشوراین هزینه ها را انجام می دهد،.
وی با تاکید بر اینکه کنترل مرزهای طولانی با افغانستان و پاکستان به طور طبیعی دشوار است، تاکید کرد: به اندازه کافی هم پاسگاه های مرزی ایجاد شده و در جاهای دیگر هم لازم است که ایجاد شود . بخشی از این حوادث اجتناب ناپذیر است یعنی به وقوع می پیوندد با این حال تلاش های متعددی صورت می گیرد که از این حوادث جلوگیری شود. قطعا مجرمین هم با برخورد های قاطع مواجه خواهند بود یعنی اینطور نیست که فکر کنند با به شهادت رساندن یک سرباز می توانند آسیبی به کشور یا نظام وارد کنند.
http://www.shahrekhabar.com/political/1396378680024264
همه کسانی که در مرگ سرباز وطن مقصرند
در باره گروه تروریستی و آدم ربا، عبدالله شهبازی، نویسنده، مورخ و پژوهشگر برجسته کشورمان طی مطلبی در صفحه خود در فیس بوک، نوشته است:
نمیفهمم. بعضی در همان زمینی بازی میکنند که کارگردانان «جیشالعدل»ها میخواهند. «جیشالعدل» چه ربطی به مردم بلوچ دارد؟ عدهای که تا دیروز کاسبیشان راه انداختن کاروانهای تا بن دندان مسلح ترانزیت هروئین بود، و در مسیر خود هر تنابندهای را از پشت وانت تویوتا با تیربار به رگبار میبستند، حالا پولی گرفتهاند و شدهاند «جیشالعدل». «جیشالعدل» جنبش است؟ «جیشالعدل» پایگاه اجتماعی دارد؟ خیر! ...«جیشالعدل» مزدور است و نماینده یا سخنگوی مردم بلوچ نیست؛ همانطور که «داعش» نماینده مردم اهل سنت عراق و سوریه نیست...
http://www.shahrekhabar.com/analysis/1396151220131689
دوست عزیز !!!
اگه یکی از عزیزان خودت رو گروگان گرفته بودن ، باز هم همین حرف رو می زدی ؟!؟!
[/quote]
در کل باج دادن نشونه ی ضعفه و گروگانگیرا هم خیلی خوش اشتها تشریف دارن...
منظورم این نیست ک جون اون 4تا عزیز دیگه برامون بی اهمیت باشه...اما راه های دیگه ای هم هست.
شخصا زور بازو رو ترجیح میدم...تا کی این جور گروگانگیریها؟؟
دولت پاکستان اگه عرضه داشت الان اوضاع خودشون اونجوری نبود و دم ب دقیقه بیخ گوششون بمب منفجر نمیکردن.
نمیگم لشکر کشی کنیم اما دیگه این همه مدارا و بی توجهی نوبره!!
بابا یه توپی تشری...چیزی.
نمیدونم...شایدم من نفسم از جای گرم بلند میشه.{ملایر اما سرده الان:D}
خدایا..خودت ب فریادشون برس.